جدول جو
جدول جو

معنی لعل پاره - جستجوی لغت در جدول جو

لعل پاره
(لَ رَ / رِ)
قطعه لعل. قطعه ای از لعل:
سنگی به چند سال شود لعل پاره ای
زنهار تا به یک نفسش نشکنی به سنگ.
سعدی
لغت نامه دهخدا
لعل پاره
تکه ای از لعل قطعه ای لعل: سنگی بچند سال شود لعل پاره ای زنهار تا بیک نفسش نشکنی بسنگ. (سعدی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لته پاره
تصویر لته پاره
تکه پارچۀ کهنه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ رَ / رِ)
شکسته نعل. (یادداشت مؤلف). نعل کهنه و فرسوده. نعلی که به علت کهنگی و فرسودگی از سم ستور افتاده باشد، کنایه از چیز بی ارزش و بی مقدار، کنایه از گوشوارۀ سخت بزرگ و بی تناسب از طلا و جز آن. (یادداشت مؤلف). به طعنه و نکوهش گوشوارۀ بی قواره و ناظریف و بدساخت را گویند، ساعت بد. ساعت بدکار. (یادداشت مؤلف). به طعنه و کنایه ساعتی را گویندکه نامرتب کار کند و جلو یا عقب رود و وقت را درست نشان ندهد، کنایه از نانی سخت. (از یادداشت بخط مؤلف). تکه نان خشکیدۀ کهنۀ نامأکول
لغت نامه دهخدا
(طِ)
دارندۀ لعل، دارندۀ لبان لعل رنگ:
نشسته لعل داران قصب پوش
قصب بر ماه بسته لعل بر گوش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نعل پاره
تصویر نعل پاره
قطعه ای نعل
فرهنگ لغت هوشیار
قطعه جامه کهنه: همه چیزها گویی لته پاره چندی اند بر روی دریای بیکران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعل داری
تصویر لعل داری
دارابودن لعل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعل دار
تصویر لعل دار
لالدار دارنده لعل دارای لعل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعلپاره
تصویر نعلپاره
نالپاره سمپاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لت پاره
تصویر لت پاره
قراضه
فرهنگ واژه فارسی سره
شلوار تنگ برای کشتی گیران محلی
فرهنگ گویش مازندرانی